فلفل بابائی
سلام فلفل بابائی تو امید زندگی مائی
بابائی نمیدونی چقدر خوشحالم که الان تو دل مامانی هستی ، با اومدنت چراغ خونمونو روشن کردی،فلفلی خدا رو شکر میکنم و ازش میخوام همیشه مواظبت باشه آخه خدا خیلی مهربونه البته تو بهتر میدونی چون الان پیش اونی ، هر چی بزرگتر بشی بزرگی خدا را بیشتر درک میکنی، من هرچی خواستم بهم داده، بهترین نعمتی هم که بهم داده مامانی مریمه، که شده زندگیه من، عشق من، بهش میگم تو نفسمی هوا رو میخام چکار؟ خیلی مهربونه که باز هم تو بهتر میدونی چون الان تو دل مهربون اونی .
هر وقت مامانی مریم میگفت به نظرت فلفل کی میاد پیشمون ،من میگفتم مطمئنم بهمین زودی، آخه میدونستم خدا قراره باز هم بهمون لطف کنه و یه نعمت دیگه به ما بده . اما فلفلی من تو معجزه خدائی ،میدونم ،چون تو با نعمتهای دیگه فرق داری و میدونم وقتی خدا به یه بابا و مامان بچه میده این یه معجزه است که بهشون داده که از وجود خودشون یه نفر دیگه رو به خونواده شون اضافه میکنه . دعا کن همه بابا و مامانا قدر این معجزه ها رو بدونن و من و مامانی مهربونت هم بتونیم قدر تو رو بدونیم و امانتدار خوبی باشیم تا خدا ازمون راضی باشه هرچند بضاعت شکرگزاری نداریم .
بابائی خیلی دوستت داریم . من و مامانی روزها و ساعتها رو میشماریم تا تو بیای پیشمون، هر روز درباره اومدنت حرف میزنیم ، وجودت یه احساس قشنگی بهمون داده .....................