بارقه امید
سلام
از امروز میخواهم برای تو بنویسم برای تو نازنینی که در بطن وجودم جای گرفتی برای تو که قرار است امید زندگیم باشی .
صدای خنده خدا را میشنوی ؟ دعاهایت را شنیده و به آنچه محال میپنداری میخندد .
چند روز است که حالتهایم تغییر کرده اما همش فکر میکردم بازم توهمه بازم خیاله ، تا اینکه 4 شنبه بعدازظهر یعنی 20 اردیبهشت رفتم آزمایش خون دادم و بعد علی عزیزم ساعت 7 بعداز ظهررفت و جوابشو گرفت خیلی استرس داشتم ولی خیلی خودمو کنترل کردم بهش زنگ نزنم تا بیاد خونه وقتی رسید دیدم جواب آزمایش توی دستشه و اشک توی چشماش گفتم عزیزم چی شد ؟ گفت فکر میکنم مامان شدی ولی هنوز 100% معلوم نیست ، گفتم یعنی چی ؟ گفت بتا 50 هستش و دکتر آزمایشگاه گفته باید 5 روز دیگه آزمایش بدی ، 5 شنبه با دوستم شیرین رفتیم کنسرت که بابایی گفته بود بلیطش رو تو برام خریدی عزیزم به مناسبت روز مادر . حالاتم بهم میگفت باردارم ولی توی شک بودم این روزها رو با دعا و استرس گذروندم تا دیروز یعنی 24 اردیبهشت باز رفتم آزمایش دادم و مثل سری قبل بابا علی مهربون رفت و جوابشو گرفت و بتا شده بود 197 و بابایی سریع زنگ زد و منو از نگرانی در آورد خیلی خوشحال شدم و اشک شوق ریختم و خدا رو شکر کردم به خاله ساناز خبر دادم و اونم به بقیه دوستای مامانی گفت و همه دوستای عزیزم یا زنگ زدن یا اس ام اس دادن و بهم تبریک گفتن ، پا شدم نماز شکر خوندم و خدا رو به خاطر این نعمت بزرگی که نصیبم کرده شکر کردم .
بابایی اومد خونه و من رو بغل کرد و .... کلی خوشحالی کرد بعد جواب آزمایش رو بهم داد که وقتی بازش کردم دیدم یه سکه پارسیان هستش ، بابا علی مهربون دستت درد نکنه عزیزم .
خلاصه عزیزم بابایی نمیذاره تکون بخورم فقط اجازه میده تا دستشویی برم و بیام امروزم که اومدم سر کار هی زنگ میزنه و حالم رو میپرسه ، قرار بود به خانواده ها نگیم تا من برم پیش خانم دکتر که بابایی زنگ زد به مامان مینا و گفت بابا شدم ، مامانم با تمام وجود خوشحال شد و گفت امروز میره واست نذری میده عزیزم . ببین چقدر خوشحالمون کردی پس با من بمون صحیح و سالم تا بتونم برات مادری کنم عزیزم .
ولی الان میفهمم که باید یه دوره پر از انتظار داشته باشم الان منتظر اینم برم دکتر ببینم خانم دکتر چی میگه .
فلفلی مامان ، عشق مامان و بابا قوی و نیرومند باهام باش عزیز دلم
خدایاااااااااااااااااااا باز هم شکر به خاطر اینهمه بزرگواری
خدایا وقتی چند مطلب قبلی ام رو میخونم که چقدر ناامید بودم باز به خودم میام که تا وقتی تو رو دارم نباید هیچ غم و غصه ای داشته باشم
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااا دوستت دارممممممممممممممممممممممممممم