درد دل بانی نی
نی نی نازم سلام الان مامان توی خونه تنهاست و دلش گرفته آخه بابایی خیلی وقته رفته بیرون تا ماشین رو درست کنه و با هم فردا بریم مسافرت اما بدون تو ...............................
نی نی عزیزم میدونی اگه الان پیشم بودی منو از تنهایی در میاوردی ولی اشکال نداره میدونم توی بهترین زمان که خدا مقدر کنه میای و منو خوشخال میکنی نذر کردم از سفر که برگردم برای سالم بودن و صالح بودن تو که هنوز هم نیومدی سوره مزمل رو بخونم . امیدوارم خدا به من توفیق بده البته با توجه به خوندن کتاب ریحانه بهشتی خیلی دعا های دیگه هم واست میخونم که نفس زندگیم سالم و صالح باشه دوست دارم عزیزم
نی نی گلم مامان و بابا تصمیم داشتن برن قائم شهر پیش دوست دوران دانشجویی بابا که واسه دوستش اتفاقی افتاد که شرایط نداشت ما بریم و در نتیجه چون این اولین سفر با ماشین خودمونه تصمیم گرفتیم بریم قم که هم اولین سفرمون زیارتی باشه و هم جاده راحتتر باشه و همچنین اگه فرصت کردیم بریم کاشان .
توی این هفته دایی مجتبی و پسر عمه زهرا یعنی آقا سجاد اومدن خونمون . دایی مجتبی واسه خریدجنس واسه مغازه و آقا سجاد فوق لیسانس دانشگاه علامه طباطبایی قبول شدهو اومده بود واسه کارای ثبت نام جای تو هم این وسط خلی بود که یکم مامانی که خسته شده رو اذیت کنی