برای لیلا عزیزم
بعد از مدتها اومدم باز بنویسم اما اینبار نیز با غم .
لیلا دوست صمیمی و دوست داشتنی که هر چند هنوز ندیدمش ولی همیشه همراه و در کنارم بوده لیلا از من کوچیکتره ولی خدا دلی بهش داده به اندازه دریا ، صبور ، مهربون و دلسوز . چند وقتیه میشناسمش ولی واقعا توی تنهایی و ناراحتی مونس و همدمم بوده . با لیلا توی کلوپ مامانای 91 آشنا شدم و ما شدیم مامانای منتظر لیلا قبل از بارداری من یکبار نی نی اش رو از دست داد و برای بار دوم با هم باردار بودیم ، متاسفانه برای بار دوم هم قبل از من نی نی اش رو از دست داد که هنوز زمانی از رفتن نی نی دومش نگذشته بود که آرتین من هم رفت و شاید تنها کسی بود که خوب درکم میکرد . هر روز جملاتش بهم آرامش میداد و سنگ صبورم بود ، خدارو شکر صبور بود . و منتظر نی نی بعد کلی پیگیری مشکلش رو کرد و مجدد برای بار سوم باردار شد . خدایا خیلی از بارداریش خوشحال شدم با تمام وجود انگار خودم مجدد باردار بودم . و وقتی توی هفته های اول رفت و نی نی اش رو دید و سالم بود هزاران بار خدا رو شکر کردم .لیلا این هفته نوبت ان تی داشت و من منتظر و خوشحال .... با هزار امید بهش اس ام اس دادم ولی جواب خوبی نگرفتم . !!! نی نی ام مرده و باید برم برای سقط !!!!! خدایا این جوابی نبود که من انتظار داشتم !!!! من باید چی میگفتم به دوستم که سنگ صبورم بوده !!! چطور میتونستم بهش بگم صبور باش بعد 3 بار سقط !!!! نمیدونم چرا خدا دختر به این مهربونی رو اینقدر اذیت کرده و باز هم شاید حکمتی داره و ما بی اطلاعیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! لیلا هم با هر سختی سقط کرد و نی نی اش رفت پیش خدا . با لیلا حرف زدم ، میدونم که تمام مدتی که با تمام وجود میخندید غم روی دلش سنگینی میکرد ولی ........
خدایا باز هم هزاران بار شکر که خودش و همسرش سالم هستند خدایا بهشون سلامتی بده . خدایا به لیلای عزیزم کمک کن ، مطمئنم اون لیاقت مادر شدن رو داره . اون یه مادر مهربون و فهمیده است .
دوستای گلم برای لیلای عزیزم دعا کنین . من که هر چی دعا میکنم خدا حرفم رو نمیشنوه !!!
لیلای عزیزم از این ناراحتم که مثل تو توانایی دلداری و آرامش دادن رو ندارم ولی به خدا لحظه به لحظه به یادتم و برای آرامش و خوشبختی و مادر شدنت دعا میکنم .