فسقلی عشق مامان و بابا

برای لیلا عزیزم

1391/11/27 2:37
842 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از مدتها اومدم باز بنویسم اما اینبار نیز با غم .

لیلا دوست صمیمی و دوست داشتنی که هر چند هنوز ندیدمش ولی همیشه همراه و در کنارم بوده لیلا از من کوچیکتره ولی خدا دلی بهش داده به اندازه دریا ، صبور ، مهربون و دلسوز . چند وقتیه میشناسمش ولی واقعا توی تنهایی و ناراحتی مونس و همدمم بوده . با لیلا توی کلوپ مامانای 91 آشنا شدم و ما شدیم مامانای منتظر لیلا قبل از بارداری من یکبار نی نی اش رو از دست داد و برای بار دوم با هم باردار بودیم ، متاسفانه برای بار دوم  هم قبل از من نی نی اش رو از دست داد که هنوز زمانی از رفتن نی نی دومش نگذشته بود که آرتین من هم رفت و شاید تنها کسی بود که خوب درکم میکرد . هر روز جملاتش بهم آرامش میداد و سنگ صبورم بود ، خدارو شکر صبور بود . و منتظر نی نی بعد کلی پیگیری مشکلش رو کرد و مجدد برای بار سوم باردار شد . خدایا خیلی از بارداریش خوشحال شدم با تمام وجود انگار خودم مجدد باردار بودم . و وقتی توی هفته های اول رفت و نی نی اش رو دید و سالم بود هزاران بار خدا رو شکر کردم .لیلا این هفته نوبت ان تی داشت و من منتظر و خوشحال ....  با هزار امید بهش اس ام اس دادم ولی جواب خوبی نگرفتم . !!! نی نی ام مرده و باید برم برای سقط !!!!! خدایا این جوابی نبود که من انتظار داشتم !!!! من باید چی میگفتم به دوستم که سنگ صبورم بوده !!! چطور میتونستم بهش بگم صبور باش بعد  3 بار سقط !!!! نمیدونم چرا خدا دختر به این مهربونی رو اینقدر اذیت کرده و باز هم شاید حکمتی داره و ما بی اطلاعیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! لیلا هم با هر سختی سقط کرد و نی نی اش رفت پیش خدا . با لیلا حرف زدم ، میدونم که تمام مدتی که با تمام وجود میخندید غم روی دلش سنگینی میکرد ولی ........

خدایا باز هم هزاران بار شکر که خودش و همسرش سالم هستند خدایا بهشون سلامتی بده . خدایا به لیلای عزیزم کمک کن ، مطمئنم اون لیاقت مادر شدن رو داره . اون یه مادر مهربون و فهمیده است .

دوستای گلم برای لیلای عزیزم دعا کنین . من که هر چی دعا میکنم خدا حرفم رو نمیشنوه !!!

لیلای عزیزم از این ناراحتم که مثل تو توانایی دلداری و آرامش دادن رو ندارم ولی به خدا لحظه به لحظه به یادتم و برای آرامش و خوشبختی و مادر شدنت دعا میکنم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

هیراد و عمه لیلاش
27 بهمن 91 5:39
سلام ، هیراد توی مسابقه شرکت کرده لطفا به وبلگش بیایید و کمکش کنید ارزومند ارزوهای شما
ساناز
27 بهمن 91 23:12
امیدوارم به زودی هر دوتون بارداری سالم و موفقی داشته باشید
نسیم-مامان آرتین
28 بهمن 91 9:29
آخی ناراحت شدم مریم جون به قول خودت حتما حکمتی هست راستی از خودت چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خبری ازت نیست با تو وبم کامل توضیح بده منتظرم
مامان دینا و امیر
28 بهمن 91 12:42
سلام دوست من خوبی......... برای لیلا خیلی ناراحت شدم همینطوری که اس دادم موندم تو حکمت خدا و بازیهای زندگی...........یه خانواده با این همه عشق که بین زن و شوهر هست اینقدر برای تکمیل عشقشون تلاش می کنن و سختی می کشن......یه زندگی هم مثل زندگی ماها که اگه اینقدر راحت بچه دار نمی شدیم قدر زندگیمونو بهتر می دونستیم...........!!
لیلا
29 بهمن 91 16:29
مرسی مریم عزیزم . فقط و فقط شرمندمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم. نمیدونی تنها چیزی که من و پوریا رو عذاب میده اینه که چرا عزیزامونن باید برای ما غم بخورن و ناراحت باشن . ممنونم ازت . هیچی ندارم به پاس محبتت بگم . منم برای خوشبختی تو و در آغوش گرفتن فرزندت دعا کردم چون تخت فبلیم شرایط قبلی تو رو داشت . همش جلوی چشمم بود ی. آرزو دارم خدا اون لحظه صدام رو شنیده باشه . خبر بارداری تو میتونه خیلی خیلی برای خاله لیلا شادی بیاره پس بجنب . منم شکر خدا خووبم . مریم خدا از قبل صبرش رو بهم داده . اگر نه من باید الان مرده باشم . ممن عاشق بچه ..... توکل به خدا . بازم یک دنیا ممنونتم عزیزدلم / حسابی شرمندم کردی . بهترینا رو برات آرزو دارم . مریم خدا صدات رو میشنوه و شاید خیر دعاهای شما بر من اینه که نباید این بچه ها به دنیا بیان . گاهی ما بی خبریم اما همون بچه ممکنه خیرم با خودش ببره . ما باید قوی باشیم و بجنگیم . مگه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو ماهی . قوی هم هستی اگر نه خدا اون داغ رو بهت نمیداد . دوستت دارم
آرام
6 اسفند 91 1:15
چقدر قلبم با این پستت گرفت..ما همه مامان های دی ماه 91 بودیم...وای خدای من چه روزهایی رو پشت سر گذاشتیم...ایشالا خدا هم به تو و هم به لیلا صبر بده
نسیم-مامان آرتین
10 اسفند 91 9:24
مریم جون ایشالا به سلامتی همه چی زود زود به روال عادیش بر میگرده ما منتظر عرو...... هستیم
مهرناز مامان رادين
13 اسفند 91 13:46
واااااااااااااي من كه دنيا رو سرم خراب شد وقتي فهميدم ليلاي عزيزم براي بار سوم ني نيش رو از دست داده خدا بهش صبر بده
الهام
14 اسفند 91 19:05
مریمی اینایی که نوشتی رو خوندم و با این که لیلای عزیز رو نمی شناسم ولی دل منم براش پر زد. انشالله که خدا خودش کمکش می کنه چراکه غصه و افسوس و ناامیدی از ترفندای شیطانه تا مارو از خدای به اون عظمت ناامید کنه. هم تو رو می بوسم و هم لیلای نازنین رو. دلتون قرص باشه که هیچ قفلی بدون کلید نیست.
سحر
16 اسفند 91 7:02
وای مریم جون.......... انگار یه کاسه آب یخ ریختن رو سرم. من بعد از مدتها فرصت کردم بیام نت ، وبلاگ همه بچه ها رو باز کردم تا بخونم ، وبلاگ تو اولی بود. من بی خبر بودم و فکر می کردم همه چیز داره خوب پیش میره. واقعا لیلا دریای مهربونی و دلسوزیه. از صمیم قلب امیدوارم که خدا بهش صبر و امید بینهایت بده. واقعا متاسف شدم
بهار
19 اسفند 91 1:37
سلام خدا بهش صبر بده منم چهار تا از نینیهام تو دلم مردن مجبور شدم سقط کنم میفهممش
لیلا
21 اسفند 91 11:34
دوستای گلم از همتون ممنونم . فداتون شم . با حضور شما این دردا خیلی کمرنگ میشه . پاینده ، خوش و سلامت باشید از مریم عزیز هم ممنونم . قربونت برم عزیزم
نسیم-مامان آرتین
27 اسفند 91 8:28
تق تق فش فشه،فاصلمون کم بشه،هیزم ونفت وآتیش،دوست دارم خداییش،سیب زمینی به سیخه، عکس گلت به میخه،غماتو بیار فوتش کن،کینه داری شوتش کن،هوا بهاری میشه،سرما فراری میشه،زردی ازت دور بشه،هر میخواهی جور بشه پیشاپیش 4شنبه سوری ونوروز 92 مبارک ایشالا سال خوبی رو در کنار هم داشته باشید ایشالا امسال مژده مامان شدنتو هم بهمون میدی
نسیم-مامان آرتین
28 فروردین 92 9:30
دوست جونم نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟