سلامتی نی نی عزیزم

کوچولوی نازنینم سلام

امروز که برات مینویسم شما 12 هفته و 4 روزه که در کنار من هستی دکتر برات آزمایش غربالگری مرحله اول رو نوشت که روز 5 شنبه ( یعنی سه روز پیش ) ساعت 8 صبح آزمایشگاه نیلو نوبت گرفتم و به همراه بابایی رفتیم و بعد از دادن آزمایش باید میرفتیم سونو تا نتیجه اونم بیاریم واسه آزمایشگاه تا به همراه هم یه نتیجه کلی از سلامت تو عزیز دلم به ما بدن ، آزمایشگاه سونوگرافی یاسمین توی ونک رو معرفی کرد و ما رفتیم اونجا و چون دکترش نیومده بود تا حدود ساعت 10 منتظر بودیم و من کلی شیرینی و آبمیوه خوردم تا تو رو راحت تر ببینیم وقتی که نوبتمون وشد و رفتیم داخل و خانم دکتر شروع به کار کرد شما پشتت رو کرده بودی و هر چی من سرفه کردم و خانم دکتر رو شکمم زد فایده نداشت گفت برو بیرون راه برو و باز یه چیز شیرین بخور خلاصه این پروژه 5 بار تکرار شد و بلاخره بعد از پنجمین بار و با ضربه های زیادی که روی شکمم خورده بود شما نیمرخ شدی و دکتر تونست اندازه هاتو بگیره ولی وقتی از سونو اومدیم بیرون مامان خیلی حالش بد شد به خاطر ضربه هایی که به شکمم خورده بود اینقدر ترسیدم که نکنه تو عزیز دلم اذیت شده باشی واسه همین به دکتر زنگ زدم و گفت برو خونه و استراحت کن خلاصه بابایی جواب رو داد به آزمایشگاه ولی به خاطر من منتظر پس گرفتن جواب نشد و ما رو به خونه رسوند و خودش باز رفت آزمایشگاه خلاصه توی 5 شنبه و جمعه همش نگران این بودم که خدایی نکرده به تو صدمه ای وارد شده باشه شنبه هم سر کار نرفتم تا اینکه بعدازظهر بابایی از سر کار اومد و با هم رفتیم پیش خانم دکتر که اونجا خاله ساناز و عرفان کوچولو که البته توی شکم مامانش بود دیدیم و کلی خوشحالی کردیم و وقتی نوبتم شد دکتر گفت خدا رو شکر نتیجه آزمایش خیلی خوبه ولی من همش میگفتم نگران ضربه هام که نی نی ام اذیت شده باشه که خانم دکتر واسه اطمینان من گفت یه سونو انجام میدم که اگه بشه جنسیتم بهت بگم خلاصه رفتیم تو اتاق و وقتی خانم دکتر شروع کرد به سونو شما کاملا نیمرخ خودت رو به ما نشون دادی دکتر کلی خندید و گفت وروجک این کار رو باید 5 شنبه میکردی که اونقدرم کتک نمیخوردی ولی خانم دکتر هر چی خواست جنسیت رو ببینه بدجنس بازی در آوردی و پاهات رو روی هم گذاشتی البته دکتر هم گفت نمیخوام نی نی اذیت بشه و بعد هم گفت فعلا نرو سونو واسه جنسیت چون دیگه نی نی از سونو زیاد خسته میشه بذار 18 هفتگی . خلاصه دکتر واسه مامانی هم یک هفته مرخصی نوشت تا با هم توی خونه استراحت کنیم .

خدا رو به خاطر سلامتیت هزاران هزار مرتبه شکر . دوستت دارم عزیزم .